چهارشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۹

معماریِ ارعاب

 

گزارشی از هستهٔ مرکزیِ حکومتِ دونالد ترامپ ­

 

«احترامِ جهان به ایالاتِ متحد بخاطر تاریخِ فاشیستیِ­ این کشور نیست،

بلکه این احترام حاصلِ شجاعتی ­ست که مردمانِ ساکنِ این سرزمینْ

در راهِ نبردِ داخلی­ شان علیه فاشیزم به نمایش گذاشته­ اند».  

- جیسون اِستنلی –

 

 روز دوشنبه، دومِ نوامبرِ ۲۰۲۰، فضایِ رسانه ­هایِ لیبرال در تسخیرِ نظرسنجی­ ها قرار داشت. از این منظر، خبرِ نگران کننده ­ای در کار نبود. آخرین گزارشِ نیویورک­ تایمز از نظرسنجی­ هایِ انتخاباتی، پیروزیِ بایدن در ایالتهای سرنوشت ساز را بسیار محتمل می ­دانست. چهار سالِ قبل هم همین وعده­ ها را دادند. آنچه اتفاق افتاد اما بر خوش­ خیالیِ لیبرال ­ها خطِ بُطلان کشید. ناظرانی می ­گفتند احتمالِ تکرار مجدد چنان اتفاقی وجود دارد. درمقابل، مدیرانِ کسب و کارهای مربوط به «صنعتِ نظرسنجی» اطمینان می ­دادند نقص های پیشین کارشان را برطرف کرده­ اند. با این وجود، بدبینی منتقدها منطقی ­تر به نظر می ­رسید. برخی از آنها معتقد بودند تنها پیشگوییِ کمابیش قابل اتکایی که از دستِ نوعِ بشر برمی ­آید، پیش­ بینی وضعیتِ آب و هوایِ ۲۴ ساعت آینده است که سه دلیلِ مادی دارد: شناختِ نسبی قوانین طبیعت، ثبتِ دقیقِ جزئیاتِ نوسانهای آب و هوایی و همچنین طبقه ­بندی دقیقِ آن داده ­ها طی دو قرنِ گذشته.

نگارنده از منظرِ منتقد ها که به موضوع نگاه می ­کرد، پیش­ بینی کردنِ انتخابِ سیاسی شهروندهای یک کشور امری مضحک به نظر می­ آمد. هر رویدادِ تازه­ ای، که تا پیش از آن تأثیرش بر انتخاب سیاسیِ آمریکایی ­ها ثبت و اندازه­ گیری نشده بود، می ­توانست نتایج را به سمت و سویی نامعلوم ببرد. ایالات متحد، در آن روز و آن ساعت، کلکسیونی بود از چنان رویدادهایی. مهمترین ­شان ویروسِ کشندهٔ کرونا بود. بیماریِ جدید آمریکا را سوگوار کرده بود. تا آن تاریخ، بیش از ۲۳۰ هزار مرگِ ثبت شدهٔ ناشی از «کووید۱۹» وجود داشت. رُکودِ اقتصادیْ میلیونها آمریکایی را به مردمانی حرما­ن زده بدل کرده بود. تازه­ ترین پژوهشها نشان می ­داد، در حدِ فاصلِ ماهِ می ۲۰۲۰ تا اکتبرِ همان سال، هشت میلیون نفر به جمعیتِ فقرای آمریکا اضافه شده است – یعنی شمارِ بزرگی از مردمْ که برایِ خرید غذا، پرداختِ اجاره ­خانه و قبضهای ماهیانه پولِ کافی ندارند.  

از دیگر پارامترهایِ تعیین کننده، نقشِ اوباشِ سیاسی بود. اعمال، یا تأثیراتِ اعمال­ شان، می­ توانست بر نتیجهٔ نهاییِ انتخابات تأثیرگذار باشد. اعضایِ این گروهِ اجتماعی از همان ابتدا جزو خرپایه ­های کارزارهایِ ترامپ بودند. نقش­ شان ایجادِ ارعاب در زندگیِ روزمرهٔ مردم بود[1]. آگوستِ ۲۰۱۵، دو نفر از همین تیره در شهرِ بوستون بازداشت شدند. پلیس می­ گفت بازداشتی­ ها رویِ یک مردِ بی ­خانمانِ اصالتاً مکزیکی شاشیده ­اند و بعد هوار کشیده­ اند:«ترامپ حق دارد؛ همهٔ این مهاجرهایِ غیرقانونی باید به مملکت ­شان برگردند». آگوستِ ۲۰۱۶، یکی دیگر از لاتهایِ طرفدارِ ترامپ یک زوجِ سیاه و سفید را در مرکزِ شهری از شهرهایِ ایالتِ واشینگتن با چاقو زخمی کرد. ماهِ میِ ۲۰۱۷، یکی از نماینده­ هایِ سیاه­پوستِ ایالت تگزاس، که برای استیضاح شدن ترامپ تلاش می­ کرد، گفت تماسهایِ تلفنیِ تهدیدآمیزی داشته است. در یکی از فایلهای صوتی منتشر شده این جمله­ ها شنیده می ­شد:«تو کسی را استیضاح نخواهی کرد. این کار را انجام بده تا همهٔ شما کاکاسیاه ­ها را دار بزنیم». مارسِ ۲۰۱۸، چند نفر از اعضایِ «جنبشِ مِگا» به کتابفروشی کمونیستها در شهرِ برکلی حمله کردند. آوریلِ ۲۰۱۹، آدمهایی از همان قماش، مرکزِ پژوهشی و آموزشیِ «های­لندر» در ایالتِ تنسی را به آتش کشیدند.

ارتشِ اوباشِ سیاسی


کارزارِ ترامپ، با نزدیک شدن به موعدِ انتخابات، اوباشِ سیاسی را نظم و نسق داد. اوایلِ سالِ ۲۰۲۰ در کارزاری ادغام شدند تحتِ عنوانِ «ارتشی برای ترامپ». اعضایش نگرانِ سلامتِ انتخابات بودند. می ­گفتند قصدشان نظارت بر فرایند رأی­ گیری در روزِ انتخابات است. روزِ سی ­اُم آگوستِ ۲۰۲۰، شخصِ ترامپ برنامهٔ غیرقانونیِ ارتشِ اوباشِ سیاسی را به رسمیت شناخت. «مُصرانه از هوادارهایم می­ خواهم تا در مراکزِ رأی­ گیری حاضر شوند». ترامپ اینطور گفت:«خیلی دقیق همه چیز را زیر نظر بگیرید». خطرِ واقعی اما نفسِ نظارتِ آن آدمهای قلدرِ هفتیرکش بر صندوقِ آرا بود. حزبِ جمهوری خواه پیش­ تر – در دههٔ ۱۹۸۰ – چنان حُقه ­ای را سوار کرده بود. آنچه در جریانِ انتخابات فرمانداریِ ایالتِ نیوجرسی در سال ۱۹۸۱ انجام دادند، در دستهٔ لکه ­هایِ ننگِ تاریخِ حزب ­شان می ­گنجد. در آن سال تعدادی از مأمورهای پلیس هوادارشان را، که روزِ کاری­ شان نبود، پایِ صندوقهای رأی فرستادند. کمیتهٔ مرکزی حزبِ دموکرات مدعی بود، ناظرهایِ انتخاباتی حزبِ رقیب، در منطقه­ هایی که دموکراتها دست بالا را داشتند، برای رنگین پوستها مزاحمت ایجاد کرده­ اند – پرونده در همان سال به دادگاه رفت و حزبِ جمهوری­ خواه محکوم شد.

حالا می ­خواستند بارِ دیگر همان فکرِ پلید را اجرا کنند. سالِ ۲۰۱۸، یکی از دادگاه ­های فدرال محدودیتهای تنبیهیِ ناشی از شکایتِ دموکراتها در سال ۱۹۸۱ را لغو کرد. حزبِ جمهوری ­خواه در موقعیتِ جدید می­ توانست هر کسی را می­ خواهد، بدون اجازهٔ مقامِ قضایی، به عنوان ناظر به مرکزهای اخذ آرا بفرستد. در خبرهایِ میِ ۲۰۲۰ آمد، این حزب پنجاه هزار نفر را به همین منظور استخدام خواهد کرد. تمرکز بر ایالتهای سرنوشت­ ساز بود. در میانِ این ایالتها، قوانینِ پنج ایالتْ حملِ سلاح در مراکز اخذ رأی­ گیری را مجاز می ­دانست: میشیگان، کارولینایِ شمالی، پنسیلوانیا، ویرجینیا و ویسکانسین.

نوزدهمِ سپتامبرِ ۲۰۲۰، تجمعِ گروهی از طرفدارهای ترامپ در مقابلِ یکی از مراکز اخذِ رأی در ایالتِ ویرجینیا گزارش شد. ترامپیستها آن روز به نفعِ «پیشوا» شعار داده بودند و دستکم در یک مورد سدِ راهِ رفت و آمد افرادی شده بودند که می ­خواستند آرای زود هنگام­ شان را به صندوق بیندازند. برخی رأی­ دهندگان و همچنین کارمندهایِ شعبهٔ مذکور، در مواجهه با آن جمعیت ترسیده بودند. مقامهای رسمیِ ایالتی گفتند مأمورهای انتظامات مجبور شده ­اند چند نفر از رأی­ دهندگان را اسکورت کنند. سه روز پیش از برگزاری انتخابات نیز کاروانی از طرفدارهای ترامپ، اتوبوسی حاملِ طرفدارهایِ بایدن را در یکی از بزرگراه­ های تگزاس محاصره و بعد متوقف کرد.

اینکه قُلتشن­ هایی – از جنسِ آنها که ششم ژانویه از در و دیوارِ ساختمانِ کنگره بالا رفتند – در مراکزِ اخذ رأی بچرخند و رنگین پوستها، زنها، دانشجوها و افرادِ مسن را چپ­ چپ نگاه کنند، مصداقِ بارزِ هراس ­افکنی­ ست. به واسطهٔ چنین هراسی می  ­شود گروه­ هایی هر چند کوچک را از رأی دادن منصرف کرد. جمهوری ­خواهان به تجربه آموخته بودند می­ توان با پیروزی ­های ناپلئونی و بدونِ داشتنِ اکثریت آرا، سکانِ ادارهٔ کشور را به دست گرفت. انتخابات ۲۰۱۶ نمونهٔ بارزِ آن بود: ترامپ با بیش از سه میلیون رأیِ کمتر به کاخِ سفید رفت و در مجموع در سه ایالتِ میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین ۷۷ هزار رأی بیشتر از کلینتون به دست آورد.

دلقکِ مخوف

در نخستین مناظرهٔ نامزدهای انتخاباتِ ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰، جو بایدن رقیبش را دلقک خطاب کرد. آن لقب در نسبت با شلوغکاری ­هایِ مضحکِ ترامپ سنجیده شد. با اینحال موضوع را می­ توان – در چارچوبِ فرهنگِ آمریکایی – از منظری دیگر هم دید: «دلقک­» از تمثالهای مشهورِ ژانرِ وحشت است. بسیاری از آثارِ ماندگارِ ادبی و سینماییِ این ژانر، خوف را از طریق کاراکترِ دلقک به مخاطب منتقل کرده ­اند. بنابراین ترامپ را از این نظر هم می­ توان دلقک نامید. در کورانِ رقابتهای انتخاباتیِ سال ۲۰۱۶ به خبرنگارهای واشینگتن­ پُست گفت:«گرچه دوست ندارم این واقعیت را به زبان بیاورم، اما قدرتِ واقعی یعنی ترساندن». پیش از ورود به کاخِ سفید نیز کسب و کارش را بر پایهٔ‌ ایجاد رعب اداره می ­کرد. سال ۱۹۸۰، برای ساختِ برجِ معروف ترامپ، ۲۰۰ کارگرِ غیر قانونیِ لهستانی را به بیگاری کشید. کارگرهای شاغل در آن پروژه بعدها در مقابل دادگاه شهادت دادند دار و دستهٔ ترامپ هر روز هفته و روزانه دوازده ساعت از ایشان کار می­ کشیده ­اند. به بعضی از آنها پول ناچیزی داده بودند. کارِ طاقت­ فرسایِ برخی را در قبال ودکا خریدند. باقی نیز پولی دست­ شان را نگرفت و تهدید شدند اگر مویِ دماغ باشند وضعیت اقامت شان را به ادارهٔ مهاجرت گزارش می ­دهند تا عودت­ داده شوند.

ارعابْ، به همین ترتیب، هستهٔ اصلی رژیم ترامپ را نیز می ­ساخت. به عنوانِ مثال بخش قابل توجهی از عملکردِ فاجعه ­بارِ دولتش در مقابله با ویروسِ کرونا، نتیجهٔ رعبِ حاکم بر کمیته ­ها و افرادِ مسئول بود. مروری کوتاه بر درگیریِ چند ماههٔ ترامپ با آنتونی فائوچی، متخصص بیماری­ های عفونی و از چهره­ هایِ کلیدیِ کار گروهِ کاخِ سفید به منظور مقابله با کرونا، می­ تواند تصویرِ منقبض شده­ ای باشد از کلِ ماجرا. نخستین رودرروییِ میان این دو به مارس ۲۰۲۰ برمی ­گردد. شانزدهمِ مارس ترامپ گفت به منظورِ محافظتِ خودش از ابتلا به کووید۱۹، قرصِ ضدِ مالاریا بالا می ­اندازد. چند روز بعد باز تأکید کرد این دارو می­ تواند فرایند جستجویِ علمی برای کشف درمان کرونا را تغییر دهد. در نشستِ مطبوعاتیِ روزِ ۲۰ مارس، خبرنگارها – در حضورِ ترامپ – از دکتر فائوچی پرسیدند آیا چنان حرفی پایه و مایهٔ علمی دارد؟ فائوچی قاطعانه پاسخِ منفی داد. در ماهِ مِی بر سرِ مسئلهٔ بازگشاییِ شهرها با یکدیگر در افتادند. دوازدهمِ مِی، دکتر فائوچی به سناتورها هشدار داد در امر بازگشایی شتاب نکنند، در غیر اینصورت کارشان برای مردم تبعاتِ منفی در پی خواهد داشت. روزِ بعد ترامپ در واکنش گفت:«حرفِ فائوچی شگفت ­زده­ام کرد. به نظرم پاسخ قابل قبولی نبود». دورِ سومِ درگیری ­شان ماهِ ژوئن اتفاق افتاد: فائوچی معتقد بود شاید بهتر باشد لیگِ سراسریِ فوتبالِ آمریکا برگزار نشود و ترامپ در مقابل مسئله را ملی – حیثیتی کرد و از حسابِ توئیترش به فائوچی زخمِ زبان زد[2].

نظرسنجی­ هایی که در ماه جولای انجام شد اما نشان می­ داد آمریکایی ­ها، با اختلافی چشمگیر، مواضعِ آنتونی فائوچی را از مواضع ترامپ درست­ تر می ­دانند. ترامپ در واکنشْ کارزاری علیه فائوچی به راه انداخت. ملاقات های حضوری­ اش با وی را قطع کرد، در مصاحبه ­هایش گفت نظرهایِ او را قبول ندارد، زمزمهٔ «فائوچی را اخراج کنید» از اینطرف و آن­ طرف بلند شد و کاخِ سفید به ­صورت رسمی علیه فائوچی بیانیه ­نوشت :«چندین و چند تن از مقامهای رسمی کاخِ سفید نگرانِ خطاهایِ مکررِ دکتر فائوچی هستند».

یک ماه بعد، و در ادامهٔ درگیری ­ها، ترامپ فردی را به عنوانِ مشاورِ ارشدش در زمینهٔ کرونا انتخاب کرد به نامِ اسکات اطلس. آدمی بود بله ­قربانگو و از اعضایِ یک اتاقِ فکر به شدت محافظه­ کار. اظهارِ نظرهایش را نه بر پایهٔ دانشِ موجود نسبت به ویروس کرونا، بلکه بر اساسِ باورهای ایدئولوژیکِ خویش و نفعِ سیاسیِ ترامپ به زبان می­ آورد[3]. اعضایِ کارگروهِ مقابله با کرونا می ­گفتند، اطلس چوب لایِ چرخ­ فعالیت ­شان می ­گذارد. مهمترین خرابکاری ­اش ترویجِ استراتژیِ مطلوبِ ترامپ[4]، یعنی «مصونیتِ گله ­ای» بود. چنان رویکردی، که از نظر سازمانِ بهداشت جهانی و قاطبهٔ دانشمندهایِ کشور در دستهٔ رویکردهایِ خطرناک می­ گنجد، بحرانِ سیاسی شدهٔ کرونا در آمریکا را سیاسی ­تر می ­کرد و ملتی شقه شده را شقه­ شقه ­تر – بدنهٔ اجتماعی جناحِ راست، بدونِ ماسک و بی ­آنکه فاصلهٔ اجتماعی را رعایت کند، در دسته­ های بزرگ به گردهمایی ­های انتخاباتی می ­رفتند و سرعتِ انتشارِ ویروس را به شکلِ چشمگیری بالا برده بودند. 

چهارمِ اکتبر ۲۰۲۰، مؤسسه ­ای در ایالتِ ماساچوست بیانیه ­ای منتشر کرد در دفاع از استراتژیِ مصونیتِ گله­ ای. عصیرِ بیانیه این بود:«اجازه دهید آنها که در معرضِ حداقلِ خطرِ مرگ قرار دارند زندگیِ عادی­ شان را داشته باشند تا مصونیتِ جمعی در برابر ویروس، از مجرایِ روندِ سرایتِ طبیعی بنا شود». نویسنده ­هایِ بیانیه مدعی بودند امضاکنندگانْ طیفِ وسیعی از متخصصها هستند متعلق به جناحِ چپ و راستِ میدانِ سیاست. با این وجود، رسانه ­ها رابطهٔ مؤسسهٔ مذکور را با اتاقِ فکری عیان کردند که به لحاظ ایدئولوژیک لیبرتارین بود و بودجه ­اش از امپراطوریِ «برادران کوک» تأمین می­ شد. انتشارِ آن بیانیه ترامپ را در دفاع از استراتژی مطلوبش جسورتر کرد. حالا می­ خواست مسیری را که تا آن موقع کژدار و مریز طی کرده بود، با قدمهایی قرص پیش برود. در خبرهایِ روزِ چهاردهم اکتبر آمد کاخِ سفید دست به کار تدوینِ استراتژی تازه ­ای شده است تحتِ عنوانِ «محافظت متمرکز». «برنامهٔ مذکور صحه­ گذارِ سیاستی ­ست که ماه­ها موردِ تأیید رئیس جمهور بوده است». اینها عبارتهایِ یکی از مقامهایِ ارشدِ حکومتِ ترامپ است:«رئیس جمهور از همان ابتدا سیاستِ مد نظرش – یعنی محافظت از گروه ­های آسیب­پذیر، پیشگیری از ازدحامِ بیش از اندازه در بیمارستانها و بازگشایی مدارس و کسب و کارها – را واضح و روشن بیان کرده است».

آنتونی فائوچی اما روز بعد سرسختانه مخالفت کرد. استراتژیِ کاخِ سفید را «به کلی بی ­معنا» و بیانیهٔ اتاقِ فکر لیبرتارین­ ها را «مضحک» خواند. در طیِ دو هفته، چندین و چند گفتگویِ رُک و راست با رسانه ­ها ترتیب داد. دربارهٔ رعایت نکردنِ پروتکل های بهداشتی در گردهمایی­ های انتخاباتیِ ترامپ هشداد داد و به صراحت گفت می­ بایست تغییری اساسی در سیاستِ دولت در مقابله با کووید۱۹ ایجاد شود. در مقابل، روزِ دوم نوامبر ترامپ در میانِ خیلِ هوادارهایش وعده داد بعد از انتخابات فائوچی را اخراج خواهد کرد. غریو حمایت از این حرفِ غیرمسئولانه ­اش برخاست. هوادارهایش به دشمنِ خونیِ دانشمندی بدل شدند که تاکنون آنچه برای تحقق خیرِ جمعی در توان داشته، به کار برده است. پردهٔ آخر دشمنیِ ترامپیست­ ها هولناک بود: روزِ پنجمِ نوامبر استیو بَنِن، مشاورِ سابقِ با نفوذِ ترامپ و از وفادارترین­ ها به او، از ترامپیست­ ها خواست سرِ بریدهٔ فائوچی را به محوطهٔ کاخِ سفید بیاورند[5].

ایستادگی در برابرِ شر


پافشاریِ دکتر آنتونی فائوچی بر اصولِ حرفه­ اش، حفظِ استقلالش و ایستادگیِ سرسختانه­ اش در مقابل ترامپ، ستایش برانگیز بود. به عنوانِ نخبه ­ای علمی، که جامعه کردار و رفتارش را زیر نظر داشت، در برابر منادیانِ وحشت و ترور سرِ تعظیم فرود نیاورد. در یکی از بحرانی ­ترین دوره­ های تاریخِ ایالات متحد، در زمرهٔ افرادی قرار گرفت که راه و رسمِ مقابله با شر را به مردمانِ ساکنِ این سرزمین تعلیم داده ­اند. مردمِ آمریکا در این برههٔ تاریخ­ شان به چنان پیشاهنگانی نیازِ حیاتی دارند. ترامپ، طی چهار سال، وحشتی نظام­ مند را به جامعهٔ آمریکا تحمیل کرد. از جمله اقدامهایش، که به واسطهٔ آن توانست زهرِ ترس را به کام جامعه بریزد، تجدیدِ سازماندهی بدنام ­ترین رستهٔ پلیس سرزمینِ مهاجرها بود. پلیسِ مهاجرتِ آمریکا، معروف به «آیْس»، طیِ چهار سال گذشته به اعمالی اگر نه بی­سابقه اما کم سابقه دست زد – از نظرِ جناحِ چپْ آنچه «آیس» انجام می ­دهد قابل مقایسه با اعمالِ گشتاپوست و لیبرالها معتقدند اگرچه «آیس» هنوز به گشتاپو تبدیل نشده است، اما شباهتهایِ غیر قابلِ انکاری با یکدیگر دارند.

نتیجهٔ نهایی انتخاباتِ سومِ نوامبر و وقایعِ پس از آن ثابت کرد میانگینِ آمریکایی ­ها تسلیم ترس – این هستهٔ مرکزی رژیم ترامپ – نشدند. داگلاس فیلد، متخصصِ مغز و اعصاب و از چهره ­هایِ دانشگاهیِ بنامِ شرق آمریکا، در مقاله ­ای که روز هجدهمِ اکتبر ۲۰۲۰ از وی منتشر شد، این رفتارِ مردمِ آمریکا را پیش­ بینی کرده بود[6]. در آن مقاله تکرارِ انتخابِ غافلگیرانهٔ ترامپ را امری تقریباً محال می ­دانست. توضیح می­ داد ترامپ در سالِ ۲۰۱۶ موفق شد تا به­ واسطهٔ دیگری ­هراسی رأی ­دهنده ­هایِ آمریکایی را به جانبِ نظام تصمیم ­گیریِ غریزی – عاطفی سوق دهد. اعتقاد داشت انتخابِ ترامپ حاصلِ این شیوهٔ تصمیم ­گیری بود. سپس تحلیل می­ کرد که جامعه توانسته است با توسل به دلایلی عقلانی بی ­پایگی گفتارِ دیگری ­هراسِ ترامپ را برای خویش عیان کند. فیلد همچنین بر این باور بود که نتایجِ زیان ­بارِ عملکردِ دولتِ ترامپ، زمینهٔ غلبهٔ آمریکایی ­ها بر هراس­ شان را فراهم آورده است. از همین منظر نیز انتظار داشت تا انتخابِ سرنوشت ­سازِ آمریکایی ­ها در سال ۲۰۲۰، از نظام تصمیم­ گیری غزیزی – عاطفی پیروی نکند.

مکانیزمِ مدِ نظرِ فیلد داگلاس را می­ توان در یکی از رویدادهایِ خبرسازِ هفدهمِ نوامبرِ ۲۰۲۰ دید. در آن تاریخ «هیئتِ بررسی آرا» در یکی از بخشهایِ ایالتِ میشیگان (Wayne County) تشکیلِ جلسه داد تا اعضایش صحتِ نتیجهٔ انتخابات در این بخشِ ایالت را تأیید کنند. اعضایِ هیئتْ چهار نفر بودند، متشکل از دو عضو جمهوری­ خواه و دو عضو دموکرات. اعضایِ دموکراتِ هیئت نتیجهٔ انتخابات را، که به نفعِ جو بایدن تمام شده بود، تأیید کردند. دو عضو جمهوری­ خواه اما از تأییدِ نتیجه تن زدند. آن دو نفر خواهانِ عدمِ تأییدِ آرایِ شهرِ سیاه ­پوست ­نشینِ دیتروید بودند. در عین حال مخالفتی با تأییدِ آرایِ مناطقی که سیاه­ پوستها به لحاظِ جمعیتی دستِ پایین را دارند، نداشتند. با به بن ­بست رسیدنِ وضعیتْ رونا مک­دنیل، از اعضایِ کمیتهٔ مرکزیِ حزب جمهوری­ خواه، از موضعِ هم ­حزبی ­هایش دفاع کرد. کمی بعد شخصِ ترامپ هم واردِ بازی شد. «میشیگان از پذیرشِ نتیجهٔ انتخابات امتناع کرد». ترامپ در توئیتر اینطور نوشت:«شجاعت داشتن امری ­ست زیبا». با این همه منطقهٔ وین ­کانتیِ ایالتِ میشیگان تسلیم صحنه ­آراییِ حزبِ جمهوری­ خواه نشد. بیش از سیصد نفر از فعالهایِ سیاسی، مدنی و مردمِ عادیِ منطقه به این اقدام هماهنگ شدهٔ جمهوری ­خواهان تاختند، به صراحت «نژادپرست» خطاب­ شان کردند و دست آخر آنها را واداشتند تا انتخابِ اکثریت را تأیید کنند.

مقاومتِ اهالیِ وین ­کانتیِ ایالتِ میشیگان در روزِ ۱۷ نوامبر، تنها یک گفتگویِ فرسایشی در فضایی امن و دموکراتیک نبود. شجاعتِ آن مردم را می ­بایست در پس ­زمینهٔ واقعی ­اش سنجید: روزِ هشتمِ اکتبرِ ۲۰۲۰، پلیس فدرال از برنامهٔ «اوباشِ سیاسی» برای ربودنِ فرماندارِ دموکراتِ میشیگان پرده برداشته بود. مردمِ آمریکا، با وجودِ تمامِ سویه ­هایِ زشت و تاریکِ تاریخ­ شان، خصلتهایی آموزنده و رشک­ برانگیز دارند. از جملهٔ آن خصلتها مبارزهٔ خستگی ناپذیرِ این مردمِ شجاع با دشمنِ درون ­شان است – مردمِ ایالاتِ متحد، تا اینجایِ کار، یگانه ملتی بوده­ اند که شرِ فاشیزم را قدم به قدم، و تنها با اتکا به نبردهایِ داخلی، از سرِ کشورشان دور کرده­ اند.


[1]  روزنامهٔ گاردین در مطلبی، به تاریخِ ۲۸ آگوستِ ۲۰۱۹، برخی از مشهورترین پرونده ­های مربوط به اوباشگری طرفدارهای ترامپ را لیست کرد.

[2]  ترامپ در آن توئیت، به منظورِ تحقیرِ آنتونی فائوچی – دانشمندی ترازِ اول که مسئولیتی حیاتی بر عهده دارد – وی را «تونی» خطاب کرد که مثلاً مترادف «مملی» برای «محمدعلی» است.

[3] جنجالی ­ترین حرفی که زد این بود:«می ­پرسید ماسک [از ابتلا به کرونا] جلوگیری می­ کند؟ [پاسخ می ­دهم:] نه!». مدیرانِ توئیتر، توئیتش را حذف کردند و دانشگاهِ استنفورد در ردِ اظهار نظر وی بیانیهٔ رسمی منتشر کرد.

[4]  سپتامبرِ ۲۰۲۰، در گفتگویی به صراحت از استراتژی ایمنی گله ­ای دفاع کرد و گفت ویروس «با گذشتِ زمان از بین می ­رود».

[5] چند ساعت پیش از انتشار این مطلب ترامپ استیو بنن را مورد عفو قرار داد.

[6]  سالِ ۲۰۱۶ نیز در مقاله ای دیگر نتیجهٔ انتخابات را به درستی پیش ­بینی کرده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر